آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۵ شهریور ۱۴۰۴

    Regulatory

    ˈreɡjələtɔːri ˌreɡjəˈleɪtri

    معنی regulatory | جمله با regulatory

    adjective formal

    ناظر، نظارت‌کننده، کنترل‌کننده، نظارتی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The company must comply with strict regulatory standards.

    این شرکت باید از استانداردهای نظارتی دقیق پیروی کند.

    Regulatory agencies oversee the financial industry.

    سازمان‌های کنترل‌کننده بر صنایع مالی نظارت می‌کنند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد regulatory

    1. adjective of or relating to government
      Synonyms:
      governmental governing managerial supervisory regulative gubernatorial

    لغات هم‌خانواده regulatory

    • noun
      regulation, regulator
    • adjective
      regulatory
    • verb - transitive
      regulate

    سوال‌های رایج regulatory

    معنی regulatory به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی regulatory در زبان فارسی به «نظارت‌کننده»، «ناظر» یا «کنترلی» ترجمه می‌شود.

    کلمه‌ی regulatory به چیزی اشاره دارد که با قوانین، مقررات یا اصول کنترل‌کننده سروکار دارد و اغلب برای تضمین عملکرد درست یک سیستم، سازمان یا فرآیند به کار می‌رود. این واژه نشان‌دهنده‌ی نقش نظارتی و تنظیمی است که به منظور حفظ استانداردها، امنیت، عدالت یا کیفیت انجام می‌شود.

    در حوزه‌ی کسب‌وکار و صنایع، واژه‌ی regulatory معمولاً به سازمان‌ها، نهادها یا فرآیندهایی اطلاق می‌شود که وظیفه‌ی وضع و اجرای قوانین و استانداردها را دارند. برای مثال، در صنعت داروسازی، سازمان‌های regulatory بر تولید، کیفیت و ایمنی داروها نظارت می‌کنند تا اطمینان حاصل شود که محصولات به استانداردهای علمی و قانونی مطابقت دارند. این نظارت‌ها از سلامت مصرف‌کنندگان محافظت می‌کند و اعتماد عمومی به محصولات و خدمات را افزایش می‌دهد.

    در زمینه‌ی مالی و اقتصادی نیز regulatory نقش حیاتی دارد. قوانین و مقررات مالی، بانکی و بورس با هدف ایجاد شفافیت، کاهش ریسک و حفاظت از سرمایه‌گذاران تدوین می‌شوند. اصطلاحاتی مانند «regulatory framework» یا «regulatory compliance» به مجموعه‌ای از قوانین و الزامات اشاره دارند که شرکت‌ها و مؤسسات باید رعایت کنند تا فعالیت‌هایشان قانونی و منظم باشد. چنین چارچوب‌هایی به ثبات اقتصادی و اعتماد عمومی کمک شایانی می‌کنند.

    در علوم مهندسی، محیط زیست و فناوری نیز مفهوم regulatory اهمیت دارد. دستگاه‌ها، سیستم‌ها و فرآیندهای صنعتی اغلب باید تحت نظارت و کنترل دقیق قرار گیرند تا عملکرد بهینه و ایمن داشته باشند. سیستم‌های کنترل کیفیت، ایمنی و محیط زیست نمونه‌هایی از کاربردهای regulatory هستند که تضمین می‌کنند فعالیت‌ها با استانداردهای مشخص و ایمن انجام شوند و آسیب به افراد یا محیط کاهش یابد.

    مفهوم regulatory نشان‌دهنده‌ی اهمیت وجود قواعد، نظارت و کنترل برای حفظ سلامت، ایمنی، کیفیت و عدالت در هر زمینه‌ای است. این واژه به ما یادآوری می‌کند که بدون چارچوب‌های قانونی و کنترلی، هر سیستم یا فرآیندی ممکن است با خطا، ناکارآمدی یا خطر روبه‌رو شود. اهمیت رعایت اصول regulatory در زندگی روزمره، صنعت، تجارت و علم بر کسی پوشیده نیست و نقش آن در ایجاد نظم و اعتماد اجتماعی بسیار حیاتی است.

    ارجاع به لغت regulatory

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «regulatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/regulatory

    لغات نزدیک regulatory

    • - regulative
    • - regulator
    • - regulatory
    • - regulus
    • - regurgitate
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.