Regulatory

ˈreɡjələtɔːri ˌreɡjəˈleɪtri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

C1
تنظیمی، نظارتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد regulatory

  1. adjective Of or relating to government
    Synonyms: regulative, governmental, supervisory, managerial, governing, gubernatorial

لغات هم‌خانواده regulatory

ارجاع به لغت regulatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «regulatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/regulatory

لغات نزدیک regulatory

پیشنهاد بهبود معانی