فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Priory

ˈpraɪəri ˈpraɪəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    دیر یا خانقاه کوچک‌تر از صومعه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد priory

  1. noun A place of religious seclusion
    Synonyms: convent, monastery, hermitage

ارجاع به لغت priory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «priory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/priory

لغات نزدیک priory

پیشنهاد بهبود معانی