تشریفاتی
a pro forma declaration of loyalty
اعلام وفاداری تشریفاتی
a pro forma coronation
تاجگذاری تشریفاتی
(بازرگانی) فاکتور مقدماتی، پیشفاکتور، پیشبرگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Please return the enclosed pro forma.
لطفاً پیشفاکتور ضمیمهشده را برگردانید.
Please change change the amount of pro forma.
لطفاً مبلغ فاکتور مقدماتی را تغییر دهید.
(حسابداری و امور مالی) نتیجهی مالی نهایینشده، صورت مالی حسابرسینشده
pro forma earnings
درآمد نهایینشده
Losses of £100m in the first half were more than double the total for a year earlier on a pro-forma basis.
بر اساس صورت مالی نهایینشده، ضرر ۱۰۰ میلیون پوندی در نیمهی اول سال، بیش از دو برابر مجموع زیان یک سال قبل بود.
(نامهنگاری و ارتباطات) پیشنویس
a pro forma document
سند پیشنویس
a pro forma letter
نامهی پیشنویس
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pro forma» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/proforma