فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Proscenium

prə- / / proʊ- prəˈsiːniəm / / prəʊ-

معنی

noun

صحنه نمایش، جلو صحنه، پیشگاه، پیش‌صحنه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد proscenium

  1. noun the wall that separates the stage from the auditorium in a modern theater
    Synonyms:
    proscenium wall apron forestage
  1. noun a raised platform on which theatrical performances are given
    Synonyms:
    stage board

Collocations

proscenium arch

دهانه‌ی صحنه (که پرده از آن آویخته است)

ارجاع به لغت proscenium

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «proscenium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/proscenium

لغات نزدیک proscenium

پیشنهاد بهبود معانی