شکل جمع:
prosthesesپزشکی برسازه، پروتز (عضو مصنوعی یا افزارهای که جانشین عضو یا بخش ازدسترفتهی بدن بیمار میشود)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The advancements in technology have allowed for more realistic and functional prostheses for amputees.
پیشرفت تکنولوژی امکان [ساخت] برسازههای واقعیتر و کاربردیتر را برای کسانی که عضوی از بدنشان قطع شده است فراهم کرده است.
The athlete was able to walk again with the help of a prosthetic leg.
این ورزشکار با کمک پای پروتز توانست دوباره راه برود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prosthesis» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prosthesis