Put The Pedal To The Metal

pʊt ðə ˈpɛdəl tuː ðə ˈmɛdəl pʊt ðə ˈpɛdl tuː ðə ˈmɛdl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • idiom informal
    انگلیسی آمریکایی تخته‌گاز رفتن، پدال گاز را ته فشار دادن
    • - Hurry up and put the pedal to the metal, we're running late!
    • - عجله کن و تخته‌گاز برو، دیرمون شده!
    • - If you want to get there on time, you better put the pedal to the metal.
    • - اگه می‌خواهی به‌موقع برسی اونجا، بهتره پدال گاز رو تا ته فشار بدی.
  • idiom informal
    انگلیسی آمریکایی گاز دادن، خیلی سریع کار کردن
    • - The boss is expecting us to put the pedal to the metal.
    • - رئیس از ما انتظار داره که گاز بدیم.
    • - There's no time to waste, we need to put the pedal to the metal.
    • - وقتی برای تلف کردن وجود نداره، باید خیلی سریع کار کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت put the pedal to the metal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «put the pedal to the metal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/put-the-pedal-to-the-metal

لغات نزدیک put the pedal to the metal

پیشنهاد بهبود معانی