سخت کار کردن، سر به کار بودن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
If you want to pass the exam, you need to put your nose to the grindstone.
اگر میخوای امتحان رو قبول بشی، باید سخت کار کنی.
He put his nose to the grindstone and finished the project on time.
او سخت کار کرد و پروژه را به موقع تمام کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «put the nose to the grindstone» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/put-the-nose-to-the-grindstone