پنجاهمین سالگرد
We celebrated our parents' quinquagenary with a grand party.
جشن پنجاهمین سالگرد والدینمان را با مهمانی بزرگی جشن گرفتیم.
The town is planning a special event to commemorate its quinquagenary.
این شهر در حال برنامهریزی رویدادی ویژه برای بزرگداشت پنجاهمین سالگرد خود است.
پنجاهساله (شخص)، پنجاهسالگی (مربوط به شخص)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The quinquagenary couple reminisced about their early years together.
این زوج پنجاهساله خاطرات سالهای نخست زندگی مشترکشان را مرور کردند.
She celebrated her quinquagenary birthday.
سالروز تولد پنجاهسالگیاش را جشن گرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «quinquagenary» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quinquagenary