چالهی خرگوش
He broke his ankle when his foot got caught in a rabbit hole.
وقتی پایش در چالهی خرگوش گیر کرد، مچ پایش شکست.
The curious child found the rabbit hole.
کودک کنجکاو چالهی خرگوش را پیدا کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rabbit hole» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rabbit-hole