با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Rabbit Hole

ˈræbɪt ˌhoʊl ˈræbɪt ˌhəʊl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    چاله‌ی خرگوش
    • - He broke his ankle when his foot got caught in a rabbit hole.
    • - وقتی پایش در چاله‌ی خرگوش گیر کرد، مچ پایش شکست.
    • - The curious child found the rabbit hole.
    • - کودک کنجکاو چاله‌ی خرگوش را پیدا کرد.
  • noun countable
    مجازی هچل، دردسر، مشکل، هزارتو
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت rabbit hole

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rabbit hole» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rabbit-hole

لغات نزدیک rabbit hole

پیشنهاد بهبود معانی