فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Regionalization

ˌriːdʒənləˈzeɪʃən ˌriːdʒnlaɪˈzeɪʃn

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت در انگلیسی بریتانیایی: regionalisation

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

اقتصاد سیاست منطقه‌بندی، ناحیه‌بندی (فرایند تقسیم‌بندی ناحیه‌ای جغرافیایی به بخش‌ها یا زیرناحیه‌های کوچک‌تر)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Experts study the impact of regionalization on cultural identity.

کارشناسان تأثیر ناحیه‌بندی بر هویت فرهنگی را مطالعه می‌کنند.

The regionalization process can sometimes lead to political tensions.

فرایند منطقه‌بندی گاهی‌ اوقات می‌تواند به تنش‌های سیاسی منجر شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد regionalization

  1. noun the process of dividing a larger area or entity into smaller regions or segments

ارجاع به لغت regionalization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «regionalization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/regionalization

لغات نزدیک regionalization

پیشنهاد بهبود معانی