آخرین به‌روزرسانی:

Remand In Custody

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

بازداشت موقت/ قرار بازداشت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The suspect was remanded in custody until the trial.

مظنون تا زمان محاکمه در بازداشت موقت ماند.

The judge ordered the defendant to be remanded in custody.

قاضی دستور داد متهم در بازداشت موقت قرار گیرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت remand in custody

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «remand in custody» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/remand-in-custody

لغات نزدیک remand in custody

پیشنهاد بهبود معانی