آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ مهر ۱۴۰۴

    Restore Order

    معنی restore order | جمله با restore order

    collocation

    برقراری نظم، بازگرداندن نظم

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    The police were called in to restore order.

    پلیس برای برقراری نظم فراخوانده شد.

    It took a long time to restore order after the riot.

    مدت زیادی طول کشید تا پس از شورش، نظم برقرار شود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج restore order

    معنی restore order به فارسی چی می‌شه؟

    عبارت «restore order» در زبان فارسی به‌معنای «بازگرداندن نظم» یا «برقراری نظم» است.

    این ترکیب معمولاً برای توصیف عملی به کار می‌رود که طی آن نظم، ترتیب یا حالت صحیح یک محیط، سیستم یا موقعیت به وضعیت طبیعی یا مطلوب بازگردانده می‌شود. «Restore order» هم در زمینه‌های فیزیکی و هم در موقعیت‌های استعاری و اجتماعی کاربرد دارد.

    در وهله‌ی نخست، باید دانست که «restore order» اغلب به مرتب کردن و تنظیم مجدد محیط یا اشیا اشاره دارد. برای مثال، جمله‌ی “After the meeting, the staff worked together to restore order in the conference room” یعنی «پس از جلسه، کارکنان با هم همکاری کردند تا نظم سالن کنفرانس را بازگردانند.» این کاربرد نشان می‌دهد که عبارت می‌تواند به طور مستقیم در محیط‌های فیزیکی استفاده شود.

    از منظر مدیریتی و سازمانی، «restore order» می‌تواند به معنای بازگرداندن روند طبیعی فعالیت‌ها یا حل اختلال‌ها در یک سیستم کاری باشد. برای نمونه، “The manager acted quickly to restore order after the sudden disruption” یعنی «مدیر سریع عمل کرد تا پس از اختلال ناگهانی، نظم را بازگرداند.» این کاربرد نشان می‌دهد که عبارت در کنترل شرایط و مدیریت بحران‌ها نیز اهمیت دارد.

    از دید اجتماعی و استعاری، «restore order» می‌تواند به برقراری آرامش، قانون و وضعیت عادی در گروه‌ها، جوامع یا شرایط پرتنش اشاره داشته باشد. به عنوان مثال، “The teacher restored order in the classroom after the students became noisy” یعنی «معلم پس از شلوغ شدن دانش‌آموزان، نظم کلاس را بازگرداند.» این کاربرد استعاری نشان‌دهنده‌ی قدرت مدیریت و کنترل شرایط انسانی است.

    از نظر زبانی، «restore order» ترکیبی از فعل restore به معنای «بازگرداندن» و اسم order به معنای «نظم یا ترتیب» است. این ساختار به زبان‌آموزان امکان می‌دهد تا اقدامات بازسازی یا اصلاح وضعیت‌ها را به شکلی دقیق و رسمی بیان کنند و ترکیب مشابه آن در جملات مختلف مانند restore balance یا restore confidence نیز کاربرد دارد.

    «restore order» عبارتی است که بازگرداندن نظم و ترتیب به محیط، سیستم یا موقعیت‌ها را توصیف می‌کند و هم در زمینه‌های فیزیکی، هم مدیریتی و هم اجتماعی کاربرد دارد. تسلط بر این عبارت به زبان‌آموزان کمک می‌کند تا اقدامات اصلاحی، مدیریتی یا کنترل شرایط را به شکلی دقیق، طبیعی و رسمی بیان کنند و بتوانند موقعیت‌های مختلف را به درستی توصیف نمایند.

    ارجاع به لغت restore order

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «restore order» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/restore-order

    لغات نزدیک restore order

    • - restorative
    • - restore
    • - restore order
    • - restore peace
    • - restore power
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.