فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Roll Around

معنی‌ها

phrasal verb

روی زمین غلتیدن

phrasal verb

فرا رسیدن، رخ دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
phrasal verb

در مقاربت جنسی خود را رها ساختن

phrasal verb

برگشتن به وضعیت قبلی

phrasal verb

موکول کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roll around

  1. phrasal verb move about on the ground while rotating and turning one's body
  1. phrasal verb be considered (without much coherence)
  1. phrasal verb indulge in sexual intercourse (with) (in someone's mind)
  1. phrasal verb return to a prior state
  1. phrasal verb postpone

ارجاع به لغت roll around

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roll around» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roll-around

لغات نزدیک roll around

پیشنهاد بهبود معانی