امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Roll Around

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
روی زمین غلتیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
phrasal verb
فرا رسیدن، رخ دادن
phrasal verb
در مقاربت جنسی خود را رها ساختن
phrasal verb
برگشتن به وضعیت قبلی
phrasal verb
موکول کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roll around

  1. phrasal verb Move about on the ground while rotating and turning one's body
  2. phrasal verb Be considered (without much coherence)
  3. phrasal verb Indulge in sexual intercourse (with) (in someone's mind)
  4. phrasal verb Return to a prior state
  5. phrasal verb Postpone

ارجاع به لغت roll around

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roll around» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/roll-around

لغات نزدیک roll around

پیشنهاد بهبود معانی