نیمهگرد، تقریباً گرد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I picked up a roundish stone from the riverbank.
سنگی تقریباً گرد از کنارهی رود برداشتم.
He has a roundish face with rosy cheeks.
او صورتی نیمهگرد با گونههای گلگون دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «roundish» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roundish