با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Rowlock

    ˈroʊlɑːk ˈrɒlək
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    در انگلیسی آمریکایی به جای rowlock از oarlock استفاده می‌شود.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    انگلیسی بریتانیایی ضامن پارو، قفل پارو، جای پارو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The rowlock snapped, causing the oar to fall into the water.
    - قفل پارو شکست و منجر به افتادن پارو در آب شد.
    - I couldn't find a spare rowlock, so we had to abort our boating trip.
    - من نتوانستم یک ضامن پاروی یدکی پیدا کنم، بنابراین مجبور شدیم سفر با قایق را متوقف کنیم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد rowlock

    1. noun A holder attached to the gunwale of a boat that holds the oar in place and acts as a fulcrum for rowing
      Synonyms: peg, pin, thole, tholepin, oarlock

    ارجاع به لغت rowlock

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rowlock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rowlock

    لغات نزدیک rowlock

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی