امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Royally

ˈrɔɪəli ˈrɔɪəli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
توسط افراد صاحب‌مقام یا دودمان سلطنتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a royally bred race horse
- اسبی از نژاد سلطنتی
- royally appointed secretaries
- وزرای منصوب سلطنتی
adverb
به‌طور سلطنتی، شاهانه، ملکانه، خسروانه، به‌طور بسیار مجلل، به‌طور تجملاتی، به‌طور لاکژری/لاکشری (=غلط مصطلح: لاکچری)
- I was treated royally.
- به‌طور شاهانه با من رفتار شد.
- Come in, and let us banquet royally.
- بیا تو تا ضیافتی لاکژری برپا کنیم.
adverb informal
(تأکید) تا حد بسیار زیادی، کاملاً، به‌کلی
- Their priorities are royally messed up.
- اولویت‌های آن‌ها کاملاً به هم ریخته است.
- Their apartments have been royally trashed.
- آپارتمان‌های آن‌ها به‌کلی خسارت دیده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد royally

  1. adverb In a royal manner
    Synonyms:
    like kings like royalty
  1. adjective
    Synonyms:
    magnanimously liberally munificently bounteously lavishly

لغات هم‌خانواده royally

  • adverb
    royally

ارجاع به لغت royally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «royally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/royally

لغات نزدیک royally

پیشنهاد بهبود معانی