انجام دادن کارها/پی کار رفتن/ دنبال کارها رفتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I have to run some errands this afternoon, like going to the bank and the grocery store.
من باید بعد از ظهر چند کار انجام دهم، مثل رفتن به بانک و فروشگاه مواد غذایی.
She's busy running errands all day.
او تمام روز مشغول انجام کارها است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «run errands» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/run-errands