فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sand-blind

ˈsænd ˌblaɪnd ˈsænd ˌblʌɪnd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

کم‌سو (چشم)، کورموشی، نیمه‌کور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The sand-blind athlete trained to compete in the Paralympic Games.

این ورزشکار نیمه‌کور برای شرکت در بازی‌های پارالمپیک تمرین می‌کرد.

The sand-blind driver caused a major accident on the highway.

راننده‌ی کورموشی باعث تصادف شدیدی در بزرگراه شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sand-blind

  1. adjective having greatly reduced vision
    Synonyms:
    visually-impaired visually challenged near-blind dim-sighted purblind

ارجاع به لغت sand-blind

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sand-blind» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sand-blind

لغات نزدیک sand-blind

پیشنهاد بهبود معانی