فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Scratcher

ˈskrætʃər ˈskrætʃə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

(موجود یا جسمی) خراشنده، خراش‌دهنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The scratcher left marks on the wooden door.

موجود خراشنده بر روی در چوبی آثاری بر جا گذاشت.

The cat used the scratcher to sharpen its claws.

گربه از خراشنده برای تیز کردن چنگال‌هایش استفاده کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت scratcher

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scratcher» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scratcher

لغات نزدیک scratcher

پیشنهاد بهبود معانی