Seashell

ˈsiːʃel ˈsiːʃel
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    seashells

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
صدف (پوسته‌ی سخت کلیه‌ی جانوران نرم‌تن از قبیل دوکفه‌ای‌ها و شکم‌پایان)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The seashell was a reminder of the ocean's beauty and tranquility.
- صدف یادآور زیبایی و آرامش اقیانوس بود.
- I picked up a beautiful seashell while walking along the beach.
- هنگام قدم زدن در امتداد ساحل، صدف زیبایی را برداشتم.
- The child was fascinated by the intricate patterns on the seashell she found.
- کودک مجذوب الگوهای پیچیده روی صدفی شد که پیدا کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت seashell

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seashell» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seashell

لغات نزدیک seashell

پیشنهاد بهبود معانی