فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Segmental

segˈmentəl seɡˈmentəl

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective

به‌شکل یک قطعه‌ی دایره، پرهون بخش‌سان، پرهون‌بخشی

adjective

(آوا شناسی) زنجیری، زنجیرهای

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
adjective

بخش بخش، دارای بخش‌های مختلف، قطعه قطعه، پارهپاره، مجزا از هم

This is a segmental pipe.

این لوله از بخش‌های گوناگون درست شده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد segmental

  1. adjective having the body divided into successive metameres or segments, as in earthworms or lobsters
    Synonyms:
    segmented metameric

ارجاع به لغت segmental

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «segmental» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/segmental

لغات نزدیک segmental

پیشنهاد بهبود معانی