فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Self-critical

    ˌselfˈkrɪt̬ɪkl ˌselfˈkrɪtɪkl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    خودانتقادگر (کسی که نسبت به خود، رفتار یا عملکردش، نگاه انتقادی دارد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - Self-critical people are often perfectionists who set very high standards for themselves.
    - افراد خودانتقادگر معمولاً کمال‌گرا هستند و برای خود استانداردهای بسیار بالایی تعیین می‌کنند.
    - Being self-critical can help you grow, but too much of it may hurt your confidence.
    - خودانتقادگر بودن می‌تواند به رشدت کمک کند، اما زیاده‌روی در آن ممکن است اعتمادبه‌نفست را خدشه‌دار کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد self-critical

    1. adjective tending to judge or criticize oneself, especially one's own actions, performance, or behavior

    ارجاع به لغت self-critical

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «self-critical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self-critical

    لغات نزدیک self-critical

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه