آخرین به‌روزرسانی:

Serviceman

ˈsɜrːvɪsmən ˈsɜːvəsmən

شکل جمع:

servicemen

معنی و نمونه‌جمله

noun

عضو ارتش، تعمیرکار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

a radio serviceman

مکانیک رادیو

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد serviceman

  1. noun someone who serves in the armed forces; a member of a military force
    Synonyms:
    man military man military personnel
    Antonyms:
    civilian

ارجاع به لغت serviceman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «serviceman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/serviceman

لغات نزدیک serviceman

پیشنهاد بهبود معانی