عزم خود را جزم کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He knew he had to set his teeth and confront his fears if he wanted to overcome them.
او میدانست که اگر میخواهد بر ترسهایش غلبه کند، باید عزم خود را جزم کند و با آنها مقابله کند.
She set her teeth and vowed to do whatever it took to succeed.
عزم خود را جزم کرد و قول داد که برای موفقیت هر کاری که لازم است انجام دهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «set one's teeth» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/set-ones-teeth