فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Set The Wheels In Motion

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

چرخ‌ها را به حرکت درآوردن، مقدمات کاری را فراهم کردن، استارت کاری رو زدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

We've set the wheels in motion for the new project.

ما مقدمات پروژه جدید را فراهم کرده‌ایم (چرخ‌های پروژه جدید را به حرکت درآورده‌ایم).

Her speech set the wheels in motion for major reforms.

سخنرانی او استارت اصلاحات اساسی را زد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت set the wheels in motion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «set the wheels in motion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/set-the-wheels-in-motion

لغات نزدیک set the wheels in motion

پیشنهاد بهبود معانی