از شر سرماخوردگی خلاص شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I'm trying to shake off this cold before my vacation.
من سعی می کنم قبل از تعطیلاتم از شر این سرماخوردگی خلاص شوم.
He stayed in bed all weekend to shake off his cold.
او تمام آخر هفته را در رختخواب ماند تا از شر سرماخوردگی اش خلاص شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shake off a cold» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shake-off-a-cold