فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Signer

ˈsaɪnər saɪnə

شکل جمع:

signers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

امضا‌کننده (شخص، سازمان یا کشور)

The organization became a signer of the international climate agreement last year.

این سازمان سال گذشته به جمع امضاکنندگان توافق‌نامه‌ی بین‌المللی اقلیمی پیوست.

Each signer of the constitution played a key role in shaping the nation.

هر یک از امضاکنندگان قانون اساسی، نقشی کلیدی در شکل‌گیری کشور ایفا کردند.

noun countable

کاربر زبان اشاره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The school offers special training for hearing people who want to become signers.

این مدرسه آموزش ویژه‌ای برای افراد شنوا که می‌خواهند کاربر زبان اشاره شوند ارائه می‌دهد.

He became a skilled signer after years of practice.

او پس‌از سال‌ها تمرین، کاربر ماهر زبان اشاره شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد signer

  1. noun someone who signs and is bound by a document
    Synonyms:
    signatory endorser cosigner underwriter

ارجاع به لغت signer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «signer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/signer

لغات نزدیک signer

پیشنهاد بهبود معانی