شکل جمع:
signersامضاکننده (شخص، سازمان یا کشور)
The organization became a signer of the international climate agreement last year.
این سازمان سال گذشته به جمع امضاکنندگان توافقنامهی بینالمللی اقلیمی پیوست.
Each signer of the constitution played a key role in shaping the nation.
هر یک از امضاکنندگان قانون اساسی، نقشی کلیدی در شکلگیری کشور ایفا کردند.
کاربر زبان اشاره
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The school offers special training for hearing people who want to become signers.
این مدرسه آموزش ویژهای برای افراد شنوا که میخواهند کاربر زبان اشاره شوند ارائه میدهد.
He became a skilled signer after years of practice.
او پساز سالها تمرین، کاربر ماهر زبان اشاره شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «signer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/signer