آیکن بنر

نسل سوخته کیه؟! نسل‌ها رو به انگلیسی یاد بگیر!

نسل سوخته؟! نسل‌ها رو به انگلیسی یاد بگیر!

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Snowshoeing

ˈsnoʊʃuːɪŋ ˈsnəʊʃuːɪŋ

معنی snowshoeing | جمله با snowshoeing

noun uncountable

برف‌پیمایی (پیاده‌روی در برف با استفاده از کفش‌های مخصوص هوای برفی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

His favorite winter activity is snowshoeing with friends.

برف‌پیمایی با دوستان فعالیت زمستانی موردعلاقه‌ی اوست.

Snowshoeing is a fantastic way to explore winter landscapes.

برف‌پیمایی راهی عالی برای گشت‌وگذار در مناظر زمستانی است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She spent the afternoon snowshoeing through the serene forest.

او بعدازظهر را با برف‌پیمایی در این جنگل آرام سپری کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت snowshoeing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snowshoeing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/snowshoeing

لغات نزدیک snowshoeing

پیشنهاد بهبود معانی