پاچیله، چغته، چقته (کفش مخصوص راه رفتن در برف)
The snowshoe was essential for hiking in the deep winter snow.
پاچیله برای پیادهروی در برف عمیق زمستان ضروری بود.
My friend lent me his snowshoes for our winter hike in the mountains.
دوستم پاچیلههایش را برای پیادهروی زمستانی در کوهستان به من قرض داد.
جانورشناسی خرگوش پاشنهبرفی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The long ears of the snowshoe twitched, alerting it to any potential danger nearby.
گوشهای بلند خرگوش پاشنهبرفی تکان خورد و آن را از خطر احتمالی در آن نزدیکی آگاه کرد.
Hikers often encounter snowshoes while exploring North American wilderness areas during winter months.
کوهنوردان اغلب هنگام کاوش در مناطق بیابانی آمریکای شمالی در ماههای زمستان با خرگوشهای پاشنهبرفی روبهرو میشوند.
جانورشناسی گربهی کفشبرفی
The snowshoe prowled through the yard, its blue eyes gleaming in the moonlight.
گربهی کفشبرفی در حیاط میچرخید و چشمان آبیاش در نور مهتاب میدرخشید.
The distinctive markings on a snowshoe's face make it easy to identify among other cats.
نشانههای مشخص روی صورت گربههای کفشبرفی تشخیص آنها را در میان گربههای دیگر آسان میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «snowshoe» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/snowshoe