کاملاً نو، نو نو، تروتازه، استفادهنشده، کلیدنخورده، تازهمعرفیشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I love the feeling of wearing span-new clothes.
عاشق حس پوشیدن لباسهای نو نو هستم.
The span-new laptop I received as a gift is much faster than my old one.
لپتاپ نویی که به عنوان هدیه دریافت کردم، بسیار سریعتر از لپتاپ قدیمیام است.
My friend just moved into a span-new apartment.
دوستم بهتازگی به یک آپارتمان کلیدنخورده نقلمکان کرده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «span-new» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/span-new