آخرین به‌روزرسانی:

Squabbly

ˈskwɑːbli ˈskwɒbli

صفت تفضیلی:

squabblier

صفت عالی:

squabbliest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

ستیزه‌جو، پرخاش‌جو، جنگ‌جو، پرخاشگر، جنگ‌طلب، ستیزه‌گر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The squabbly children fought over the last cookie.

بچه‌های پرخاشگر سر آخرین کلوچه دعوا کردند.

The squabbly neighbors argued about the property line.

همسایه‌های ستیزه‌جو در مورد مرز ملک با هم بحث کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت squabbly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «squabbly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/squabbly

لغات نزدیک squabbly

پیشنهاد بهبود معانی