آخرین به‌روزرسانی:

Squamous

ˈskweɪməs ˈskweɪməs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

پزشکی زیست‌شناسی سنگ‌فرشی (وابسته به سلول‌های مسطح و نازکی که لایه‌های بیرونی پوست و دیگر بافت‌های بدن را تشکیل می‌دهند)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

Squamous cell carcinoma is a common type of skin cancer.

کارسینوم سلول سنگفرشی نوع شایعی از سرطان پوست است.

The inner lining of some organs, such as the esophagus, is made of squamous cells.

پوشش داخلی برخی اندام‌ها مانند مری، از سلول‌های سنگ‌فرشی تشکیل شده است.

adjective

پولکی، فلسی، پولک‌پولک، فلس‌دار، پولک‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The lizard’s squamous body helped it blend into the rocky environment.

بدن فلس‌دار مارمولک به آن کمک می‌کرد تا در محیط سنگی استتار کند.

Paleontologists discovered a squamous fossil dating back millions of years.

دیرینه‌شناسان فسیل پولک‌داری را کشف کردند که قدمت آن به میلیون‌ها سال پیش بازمی‌گردد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت squamous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «squamous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/squamous

لغات نزدیک squamous

پیشنهاد بهبود معانی