امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Stager

    ˈsteɪdʒər ˈsteɪdʒə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    آدم کهنه‌کار، آدم باتجربه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - Many real estate agents rely on the expertise of a stager to help sell properties faster and for a higher price.
    - بسیاری از بنگاه‌های معاملات ملکی برای کمک به فروش سریع‌تر و با قیمت بالاتر، به تخصص آدم کهنه‌کار متکی هستند.
    - The stager was highly respected for their experience and knowledge in the field.
    - این آدم باتجربه به دلیل تجربه و دانشش در این زمینه بسیار مورد احترام بود.
    noun countable
    سینما و تئاتر قدیمی بازیگر
    - The stager's performance was praised by critics.
    - منتقدان بازی این بازیگر را تحسین کردند.
    - The stager delivered a rousing monolog.
    - این بازیگر مونولوگ شورانگیزی را اجرا کرد.
    noun countable
    انگلیسی آمریکایی خانه‌آرا، استیجر (کسی که به تزیین خانه می‌پردازد تا آن را برای خریدار یا اجاره‌کننده جذاب کند)
    - We hired a professional stager to help us prepare our home for sale.
    - استیجر حرفه‌ای‌ای را استخدام کردیم تا به ما کمک کند خانه‌ی خود را برای فروش آماده کنیم
    - The stager suggested we repaint the walls.
    - خانه‌آرا پیشنهاد کرد که دیوارها را دوباره رنگ کنیم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد stager

    1. noun An experienced person who has been through many battles; someone who has given long service
      Synonyms: veteran, old-timer, oldtimer, old hand, warhorse, old stager
    2. noun Someone who supervises the physical aspects in the production of a show and who is in charge of the stage when the show is being performed
      Synonyms: stage-manager

    ارجاع به لغت stager

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «stager» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stager

    لغات نزدیک stager

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند