امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Star-spangled

ˈstɑːrˌspæŋɡʌld ˈstɑːˈspæŋɡld
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    مزین به ستاره، ستاره‌نشان، ستاره‌دار، پرستاره
    • - The star-spangled cape draped around her shoulders, making her feel like a superhero.
    • - شنل ستاره‌نشان دور شانه‌هایش قرار گرفته بود و باعث می‌شد او احساس ابرقهرمان بودن کند.
    • - She wore a star-spangled dress to the Fourth of July barbecue.
    • - او برای مراسم باربیکیوخوران چهارم ژوئیه [روز استقلال ایالات متحده‌ی آمریکا] لباس مزین به ستاره پوشیده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت star-spangled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «star-spangled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/star-spangled

لغات نزدیک star-spangled

پیشنهاد بهبود معانی