مزین به ستاره، ستارهنشان، ستارهدار، پرستاره
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The star-spangled cape draped around her shoulders, making her feel like a superhero.
شنل ستارهنشان دور شانههایش قرار گرفته بود و باعث میشد او احساس ابرقهرمان بودن کند.
She wore a star-spangled dress to the Fourth of July barbecue.
او برای مراسم باربیکیوخوران چهارم ژوئیه [روز استقلال ایالات متحدهی آمریکا] لباس مزین به ستاره پوشیده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «star-spangled» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/star-spangled