گذشتهی ساده:
stayed offشکل سوم:
stayed offسومشخص مفرد:
stays offوجه وصفی حال:
staying offدوری کردن، پرهیز کردن، اجتناب کردن
He stayed off social media for a month to focus on his studies.
او برای تمرکز بر درسهایش، یک ماه از شبکههای اجتماعی دوری کرد.
You should stay off sugary foods if you want to lose weight.
اگر میخواهی وزن کم کنی، باید از غذاهای شیرین اجتناب کنی.
روی چیزی نرفتن، پا روی چیزی نگذاشتن، وارد چیزی نشدن، دور ماندن از چیزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He stayed off the wet mud to keep his shoes clean.
او روی گلولای خیس نرفت تا کفشش تمیز بماند.
Cyclists are asked to stay off the pedestrian path.
از دوچرخهسواران خواسته شده است روی مسیر عابر پیاده نروند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stay off» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stay-off