Stillborn

ˈstɪlbɔːrn ˈstɪlbɔːn / / ˌstɪlˈbɔːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
( stillbirth ) زایمان بچه مرده، جنین مرده به دنیا آمده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stillborn

  1. adjective Failing to accomplish an intended result
    Synonyms: abortive, unsuccessful

ارجاع به لغت stillborn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stillborn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stillborn

لغات نزدیک stillborn

پیشنهاد بهبود معانی