فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Stirrup

ˈstɪrəp ˈstɪrəp

شکل جمع:

stirrups

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

رکاب (قطعه‌ی فلزی آویزان از دو طرف زین اسب که برای قرار دادن پا و حفظ تعادل سوارکار کاربرد دارد)

She adjusted the stirrups and mounted the horse with ease.

او رکاب‌ها را تنظیم کرد و به‌راحتی سوار اسب شد.

The stirrup leather was worn out and needed to be replaced.

چرم رکاب فرسوده شده بود و نیاز به تعویض داشت.

noun countable

قطعه‌ی رکاب‌مانند، قطعه‌ی شبیه رکاب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The stirrup on the device made it more comfortable to use.

قطعه‌ی رکاب‌مانند روی دستگاه، استفاده از آن را راحت‌تر می‌کرد.

The metal frame had a stirrup at the bottom to help balance the structure.

چارچوب فلزی در پایین خود قطعه‌‌ای رکاب‌مانند داشت که به تعادل ساختار کمک می‌کرد.

noun countable

پارِکاب طنابی

The climber used the stirrup to help him cross the deep crevasse safely.

کوه‌نورد برای عبور ایمن از شکاف عمیق از پارکاب طنابی استفاده کرد.

Using a stirrup, the mountaineer was able to reach the higher ledge.

با استفاده از پارکاب طنابی، کوه‌نورد توانست به‌راحتی به لبه‌ی بالاتر برسد.

noun countable

کالبدشناسی استخوان رکابی (استخوانی در گوش میانی انسان و سایر پستانداران که در انتقال ارتعاشات صوتی به گوش درونی دخالت دارد)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده

The smallest bone in the human body is the stirrup.

استخوان رکابی کوچک‌ترین استخوان بدن انسان است.

Damage to the stirrup can cause hearing loss.

آسیب به استخوان رکابی می‌تواند باعث از دست دادن شنوایی شود.

noun countable

خاموت (نوعی قطعه‌ی فلزی که دور میلگردهای طولی بسته می‌شود تا مقاومت سازه را در برابر نیروهای برشی افزایش دهد)

The engineer inspected the stirrups before pouring the concrete.

مهندس قبل‌از ریختن بتن، خاموت‌ها را بررسی کرد.

Stirrups are essential for preventing bending or buckling of the reinforced concrete beams.

خاموت‌ها برای جلوگیری از خمیدگی یا پیچش تیرهای بتنی مسلح ضروری هستند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stirrup

  1. noun support consisting of metal loops into which rider's feet go
    Synonyms:
    stirrup iron stapes

ارجاع به لغت stirrup

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stirrup» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stirrup

لغات نزدیک stirrup

پیشنهاد بهبود معانی