Surfactant

sərˈfæktənt sɜːˈfæktənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
شیمی عامل فعال در سطح، روکنشگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد surfactant

  1. noun A chemical agent capable of reducing the surface tension of a liquid in which it is dissolved
    Synonyms: wetting-agent, wetter, surface-active agent

ارجاع به لغت surfactant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «surfactant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/surfactant

لغات نزدیک surfactant

پیشنهاد بهبود معانی