با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Surgency

ˈsɜrdʒənsi ˈsɜːdʒənsi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    surgencies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
تیزهوشی
- Her surgency made her the star of the debate team.
- تیزهوشی‌اش او را به ستاره‌ی تیم مناظره تبدیل کرد.
- The team valued her surgency, as it always kept them one step ahead.
- این تیم برای تیزهوشی او ارزش قائل بود؛ زیرا همیشه آن‌ها را یک قدم جلوتر نگه می‌داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت surgency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «surgency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/surgency

لغات نزدیک surgency

پیشنهاد بهبود معانی