فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Swede

swiːd swiːd swiːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    swedes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable uncountable
    انگلیسی بریتانیایی گیاه‌شناسی شلغم زرد، شلغم سوئدی
    • - I bought a swede from the grocery store to make a soup.
    • - من یک شلغم زرد از خواربارفروشی خریدم تا سوپ درست کنم.
    • - Swedes are often roasted or mashed as a delicious side dish.
    • - شلغم‌های سوئدی اغلب به‌عنوان یک غذای فرعی خوشمزه برشته یا له می‌شوند.
  • noun countable
    اهل سوئد، سوئدی
    • - The Swede arrived at the airport with a big smile on his face.
    • - فرد سوئدی درحالی‌که لبخند زیادی بر لب داشت، وارد فرودگاه شد.
    • - The Swede shared interesting stories about his homeland and its traditions.
    • - فرد سوئدی داستان‌های جالبی درمورد میهنش و سنت‌های آن به اشتراک گذاشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد swede

  1. noun The large yellow root of a rutabaga plant used as food
    Synonyms: rutabaga, swedish turnip, turnip cabbage, rutabaga plant, yellow turnip, Brassica napus napobrassica

ارجاع به لغت swede

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swede» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/swede

لغات نزدیک swede

پیشنهاد بهبود معانی