فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Switchboard

ˈswɪtʃbɔːrd ˈswɪtʃbɔːd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

سوییچ برد، سوییچ تلفن (صفحه‌ای که خطوط مختلف تلفن و مدارهای مربوط به آن روی آن قرار دارند و اپراتور می‌تواند از طریق این صفحه افراد را به خط مورد نظر متصل کند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The old switchboard in the abandoned building was covered in dust and cobwebs.

سوییچ برد ساختمان متروکه پوشیده از گردوغبار و تار عنکبوت بود.

The switchboard was upgraded to a digital system, improving the efficiency of call handling.

سوییچ تلفن به سامانه‌ای دیجیتالی ارتقا یافت و کارایی مدیریت تماس را بهبود بخشید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد switchboard

  1. noun telephone central where circuits are completed with patchcords
    Synonyms:
    pbx patchboard plugboard

ارجاع به لغت switchboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «switchboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/switchboard

لغات نزدیک switchboard

پیشنهاد بهبود معانی