فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Symptomatize

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • verb - transitive
    نشانه‌ی بیماری بودن، هم‌افت بودن
  • verb - transitive
    حاکی بودن، دال بودن بر، نشاندادن (symptomize هم می‌گویند)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت symptomatize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «symptomatize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/symptomatize

لغات نزدیک symptomatize

پیشنهاد بهبود معانی