در کلاس شرکت کردن، کلاس رفتن
همچنین میتوان از take classes استفاده کرد.
I decided to take a class in photography to learn more.
تصمیم گرفتم در کلاس عکاسی شرکت کنم تا بیشتر یاد بگیرم.
Students usually take four classes each term at this university.
در این دانشگاه، دانشجویان معمولاً هر ترم چهار کلاس برمیدارند.
انگلیسی بریتانیایی تدریس کردن، درس دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The head teacher had to take a class because no substitute was available.
چون جایگزینی نبود، مدیر مدرسه مجبور شد در کلاس تدریس کند.
Who takes your math class?
چه کسی کلاس ریاضی شما را تدریس میکند؟
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «take a class» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/take-a-class