چیزی را به دل گرفتن، ناراحت شدن از چیزی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She took the criticism badly.
او انتقاد را به دل گرفت (از انتقاد ناراحت شد).
He took the news of his failure badly.
او خبر شکستش را خیلی بد پذیرفت (خیلی ناراحت شد).
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «take something badly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/take-something-badly