با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Tare

ter teə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun verb - transitive
    وزن خالص (بدون احتساب وزن ظروف)، وزن خالص چیزی را احتساب کردن، (گیاه‌شناسی) ویسیای صحرایی، ماشک
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tare

  1. noun Weedy annual grass often occurs in grainfields and other cultivated land; seeds sometimes considered poisonous
    Synonyms: darnel, bearded darnel, cheat, lolium-temulentum

ارجاع به لغت tare

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tare» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tare

لغات نزدیک tare

پیشنهاد بهبود معانی