گذشتهی ساده:
teddedوجه وصفی حال:
teddingشکل جمع:
tedsولو کردن، گستردن، پخش کردن، پاشیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Please ted the hay in the field to help it dry faster.
لطفاً یونجهها را در مزرعه پخش کنید تا سریعتر خشک شود.
The farmer tedded the soil before sowing seeds.
کشاورز قبلاز کاشت بذر خاک را پاشید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ted» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ted