شکل جمع:
telliesشکل نوشتاری دیگر این لغت: tele
انگلیسی بریتانیایی تلویزیون
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The telly in the living room is not working properly.
تلویزیون اتاق نشیمن بهدرستی کار نمیکند.
Every night after dinner, Grandpa likes to unwind in front of the telly.
هر شب بعداز شام، پدربزرگ دوست دارد جلوی تلویزیون استراحت کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «telly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/telly