گذشتهی ساده:
terraformedشکل سوم:
terraformedسومشخص مفرد:
terraformsوجه وصفی حال:
terraforming(سیارات دیگر را) زمینی کردن، قابل سکونت کردن، زمینسان کردن، قابل حیات کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The scientists plan to terraform Mars.
دانشمندان قصد دارند مریخ را قابل سکونت کنند.
It would take centuries to terraform a planet like Venus.
قرنها طول میکشد تا سیارهای مانند زهره را بتوان قابل سکونت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «terraform» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/terraform