هر آنچه لازم است، ملزوم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I'll do the necessary to get the job done.
من هر آنچه لازم است را انجام خواهم داد تا کار انجام شود.
He has spent the necessary money on detection.
پول لازم را بهمنظورِ شناساییِ [حقیقت] خرج کرده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «the necessary» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/the-necessary