فضای باز، فضای محصورنشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It's good to be (out) in the open after being cooped up in an office all day.
خوبه که بعد از یه روزِ کامل موندن توی دفتر، یه کم هم توی فضای باز باشی.
We went to the open.
به فضای باز رفتیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «the open» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/the-open